معنی اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن, معنی اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را پ توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید پ گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن, معنی hwاg، scfzcd، تm/d;vاaتj (bc)، fsتj، bc]dxd cا , تm/d، smcاo ;dci، bc، sc، rاa، rا]، bmaاoi lgdb , ;ctتj، rا] lcbj، تdc xbj، fcr mwg lcbj, معنی اصطلاح اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن, معادل اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن, اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن چی میشه؟, اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن یعنی چی؟, اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن synonym, اتصال، سربطری، توپیگذاشتن (در)، بستن، درچیزی را , توپی، سوراخ گیره، در، سر، قاش، قاچ، دوشاخه کلید , گرفتن، قاچ کردن، تیر زدن، برق وصل کردن definition,